سلام به همه دوستان گل و اغتشاش طلب خودم.
دیروز یه کم کار داشتم نتونستم بنویسم که بر من چه گذشت.اما امروز آپ می کنم چون یه جورایی حوادث امروز مربوط میشه به دیروز..
از اونجایی که من پریروز از پدر جان پول دانشگاه رو گرفتم منظورم همون دویست هزار تومن معادل دو میلیون ریال هستش دیروز واسه واریز پول به دانشگاه مذکور مراجعت نموده و مبلغ درخواستی رو به حساب دانشگاه واریز نمودم ،کوفتشون بشه الهی،بعد از این عمل شرم آور 18 واحد رو انتخاب کردم که اگه مشکلی پیش نیاد تو حذف و اضافه زمانبندی ها رو درست می کنم آخه واحدام یه جوری افتاده که فقط شنبه و یکشنبه و دوشنبه خودشم از صبح خروس خون تا نصف شب درس دارم.
حتما میگید به جهنم یه کم زودتر انتخاب واحد می کردی درسات تایم بهتری می افتاد. راست می گی خب.حرف حق جواب نداره (البته در مواقعی با استفاده از باطوم و چماق میشه جواب داد). به هر حال بعد از انتخاب واحد اومدیم خونه که مامانی گفت که برگه های سهام عدالت رو بردار ببر پست ببین چرا پستچی نیاورده دم خونه.
ما هم برداشتیم بردیم پست. دم باجه پست خیلی شلوغ بود و من در عجب بودم از مردم آگاهی که با آگاهی کامل به رئیس جمهور منتخب رای داده بودند و این آگاهی از اینجا معلوم بود که بعضیا دستشون کارتهای کد رهگیری برای هدرمند کردن یارانه ها بود و تو صف سهام عدالت ایستاده بودن! و همینطوری آگاهیشون رو به رخ قدرتهای استکباری می کشیدن. حالا اون بدبختی که هی می گفت یارانه ها اینجا نایستن بماند. جالب تر از اونا پیرمردی روستایی بود که با شونصد سال سن و در حالی که شکمش از گشنگی صدای کلاغ میداد؛ یکی از همین کارتا تو دستش بود و روش نوشته بود خوشه سوم ... بدبخت اومده بود اعتراض کنه که بابا من شکم خودمو نمی تونم سیر کنم چطوری بیام هر ماه فلان هزار تومن بدم آخرشم هیچی بهم ندن؟! فقط خدا به آبروی این ملت رحم کرده که خبرنگارای رسانه های استکباری تو پست و دم باجه سهام عدالت پیداشون نمیشه وگرنه... بگزریم معلومه که خوشه بندیها عادلانه بوده و طرح چهارم توسعه که کم کم همه مردم ایران زیر پوشش کمیته امداد قرار بگیرن داره محقق میشه.خدا ایشون رو برای ملت حفظ کنه!
ما هم رفتیم تو صف البته کدوم صف خودمم نفهمیدم بالاخره. رفتم جلو و از چندتا از این مردم آگاه خواستم که مدارکشون رو پشت سر هم بزارن یعنی بزارن تو صف. خلاصه نوبت من هم شد و یارو با یه من ریش گفت که چند لحظه که یه چیزی در حدود نیم ساعت طول کشید  صبر کنم.بعدشم گفت که سودتون اومده برو بگیر...
رفتم و برگه شو گرفتم البته انصاف نیست که نگم خیلی زود کارم راه افتاد. بعدشم اومدم خونه. اما امروز صبح که از خواب ناز بیدارم شدم سردری به غایت شدید گرفته بودم که تا به امروز سابقه نداشته است و تا همین الان که دارم می نویسم ادامه داره... حتما انقدر گیر به آقا دادم که آهش گرفته. توی راه بانک هم با خودم فکر می کردم که با این پول چه کارها که نمیشه کرد شوخی که نیست چهارصد هزار ریال معادل چهل هزار تومن پوله. واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا
ولی انقدر سرم بیریخت درد می کرد که بیخیال مال دنیا شدم و اومدم تو خونه و تا الانم خواب بودم.
تا بعداً یا علی و خدا نگهدارتون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه


سلام به همه دوستان گل و اغتشاش طلب خودم.
دیروز یه کم کار داشتم نتونستم بنویسم که بر من چه گذشت.اما امروز آپ می کنم چون یه جورایی حوادث امروز مربوط میشه به دیروز..
از اونجایی که من پریروز از پدر جان پول دانشگاه رو گرفتم منظورم همون دویست هزار تومن معادل دو میلیون ریال هستش دیروز واسه واریز پول به دانشگاه مذکور مراجعت نموده و مبلغ درخواستی رو به حساب دانشگاه واریز نمودم ،کوفتشون بشه الهی،بعد از این عمل شرم آور 18 واحد رو انتخاب کردم که اگه مشکلی پیش نیاد تو حذف و اضافه زمانبندی ها رو درست می کنم آخه واحدام یه جوری افتاده که فقط شنبه و یکشنبه و دوشنبه خودشم از صبح خروس خون تا نصف شب درس دارم.
حتما میگید به جهنم یه کم زودتر انتخاب واحد می کردی درسات تایم بهتری می افتاد. راست می گی خب.حرف حق جواب نداره (البته در مواقعی با استفاده از باطوم و چماق میشه جواب داد). به هر حال بعد از انتخاب واحد اومدیم خونه که مامانی گفت که برگه های سهام عدالت رو بردار ببر پست ببین چرا پستچی نیاورده دم خونه.
ما هم برداشتیم بردیم پست. دم باجه پست خیلی شلوغ بود و من در عجب بودم از مردم آگاهی که با آگاهی کامل به رئیس جمهور منتخب رای داده بودند و این آگاهی از اینجا معلوم بود که بعضیا دستشون کارتهای کد رهگیری برای هدرمند کردن یارانه ها بود و تو صف سهام عدالت ایستاده بودن! و همینطوری آگاهیشون رو به رخ قدرتهای استکباری می کشیدن. حالا اون بدبختی که هی می گفت یارانه ها اینجا نایستن بماند. جالب تر از اونا پیرمردی روستایی بود که با شونصد سال سن و در حالی که شکمش از گشنگی صدای کلاغ میداد؛ یکی از همین کارتا تو دستش بود و روش نوشته بود خوشه سوم ... بدبخت اومده بود اعتراض کنه که بابا من شکم خودمو نمی تونم سیر کنم چطوری بیام هر ماه فلان هزار تومن بدم آخرشم هیچی بهم ندن؟! فقط خدا به آبروی این ملت رحم کرده که خبرنگارای رسانه های استکباری تو پست و دم باجه سهام عدالت پیداشون نمیشه وگرنه... بگزریم معلومه که خوشه بندیها عادلانه بوده و طرح چهارم توسعه که کم کم همه مردم ایران زیر پوشش کمیته امداد قرار بگیرن داره محقق میشه.خدا ایشون رو برای ملت حفظ کنه!
ما هم رفتیم تو صف البته کدوم صف خودمم نفهمیدم بالاخره. رفتم جلو و از چندتا از این مردم آگاه خواستم که مدارکشون رو پشت سر هم بزارن یعنی بزارن تو صف. خلاصه نوبت من هم شد و یارو با یه من ریش گفت که چند لحظه که یه چیزی در حدود نیم ساعت طول کشید  صبر کنم.بعدشم گفت که سودتون اومده برو بگیر...
رفتم و برگه شو گرفتم البته انصاف نیست که نگم خیلی زود کارم راه افتاد. بعدشم اومدم خونه. اما امروز صبح که از خواب ناز بیدارم شدم سردری به غایت شدید گرفته بودم که تا به امروز سابقه نداشته است و تا همین الان که دارم می نویسم ادامه داره... حتما انقدر گیر به آقا دادم که آهش گرفته. توی راه بانک هم با خودم فکر می کردم که با این پول چه کارها که نمیشه کرد شوخی که نیست چهارصد هزار ریال معادل چهل هزار تومن پوله. واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا
ولی انقدر سرم بیریخت درد می کرد که بیخیال مال دنیا شدم و اومدم تو خونه و تا الانم خواب بودم.
تا بعداً یا علی و خدا نگهدارتون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر